تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42427
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 192259
بازدید ماه : 514540
بازدید کل : 10906295
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 13 / 4 / 1395

فرق اساسى اين هدايت با مراتب قبلى، آن است كه وجه غالب آنها، جنبه  راهنمايى (ارائه الطريق) داشت؛ ولى اين مرتبه افزون بر آن خاصيت راهبردى (ايصال الى المطلوب) نيز دارد.

اين هدايت تكوينى، با دو قسمى كه قبلاً بيان شد (هدايت تكوينى عام و هدايت تكوينى اولى خاص)، در اين نكته تفاوت دارد كه آن دو قسم، براى همه انسان ها حاصل بوده و از هيچ كس دريغ نمى شود؛ ولى اين قسم اختصاص به مؤمنان دارد.

توضيح بيشتر آنكه اگر كسى بعد از آشكار شدن حق و باطل، راه پيامبران الهى را با اختيار خود برگزيند و در آن راه گام بردارد؛ خداوند براى تداوم و تكميل اين هدايت يافتگى، فيض خاص تكوينى خود را شامل حال او مى گرداند و راه را براى او روشن تر و امكان سير را هموارتر مى گرداند و موانع تكامل او را برطرف مى كند: «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى»[339]؛ «به زودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت» و «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[340]؛ «و آنان كه به هدايت گراييدند [خدا ]آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و پرهيزگاريشان داد». پس اين هدايت، ويژه هدايت يافتگانى است كه به اختيار خود طريق هدايت را پيموده اند.

در مقابل اين نوع هدايت، «اضلال مجازاتى» قرار دارد؛ يعنى، هرگاه فردى با بهره مندى از تمام امكانات هدايت ـ اعم از تكوينى و تشريعى، عقل و فطرت، به همراه پيامبر بيرونى ـ به عمد از راه حق منحرف شود و كتاب الهى را پشت سر گذارد؛ خداوند به عنوان مجازات او را گرفتار گمراهى مى كند. در اين حالت، توفيقات از او سلب شده و نورانيت «اهتدا» به او داده نمى شود؛ به تعبير ديگر او  را به حال خود وا مى گذارد و هيچ گونه كمكى به او نمى شود، تا به راه انحراف خود ادامه دهد و به دوزخ منتهى گردد: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ»[341]؛ «و خداوند بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان نمود، بى راه بگذارد؛ مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند، بر ايشان بيان كرده باشد». اين آيه به روشنى بيان مى كند كه اضلال الهى، بعد از هدايت تشريعى و تكوينى و ارائه طريق است.

البته گفتنى است صرف گناه، موجب چنين مجازاتى (اضلال الهى) نيست؛ بلكه كثرت گناه ـ به خصوص عناد و دشمنى با خدا و طريق حق ـ موجب چنين گمراه كردنى است. اضافه بر اين كه اضلال، مجازاتى دائمى نيست و چنانچه شخص تحول درونى پيدا كند، لطف خدا دوباره او را فرا مى گيرد: «إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»[342]؛ «[ولى] اگر [به گناه] بازگرديد [ما نيز كيفر شما ]باز مى گرديم». بنابراين هرگز خداوند، در ابتدا كسى را گمراه نمى كند؛ بلكه اساس كار او، بر آن است كه ناقص ها را كامل كند وكامل را به مراحل نهايى كمال رهنمون شود. پس هدايت تكوينى پاداشى و گمراهى مجازاتى، منافاتى با اراده انسان ندارد و منجر به جبر نمى شود؛ بلكه در واقع نتيجه عمل اختيارى انسان است كه در عين حال سلب اختيار نمى كند.

براى تأكيد بيشتر بيان مى كنيم كه هدايت، به دو قسم است: گاه «ارائه طريق» است كه همان هدايت تشريعى عام الهى است و گاه «ايصال به مطلوب» است؛ يعنى، دستگيرى سالك در  راه كه هدايتى برتر از قسم قبل است و هدايت تكوينى پاداشى مورد بحث، از اين نوع مى باشد. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه  برخوردارى از هدايت پاداشى، شرايط و موازينى دارد كه در كتاب هاى اخلاق و سير و سلوك بيان شده است. به طور خلاصه، عواملى براى جلب توفيقات الهى و سلب آنها، وجود دارد كه گاه مربوط به عمل انسان است و گاهى مربوط به عقيده و دل انسان است.

«ضلالت» همان «نبود هدايت» است؛ يعنى، همين مقدار كه هدايت از شخص دريغ شده، اضلال صورت گرفته است ـ چه راه خطا به او نشان داده شود و چه صرفا سلب هدايت گردد ـ و در اضلال مجازاتى صرفا همين رخ مى دهد كه خداوند، شخص را از نعمت هدايت ويژه و خاص مؤمنان، محروم مى سازد و عوامل بيدارى او را فراهم نمى كند؛ چرا كه شخص به واسطه برگزيدن باطل و غوطه ورى در عمق آن، باطل در وجودش ريشه دوانده و ديگر لياقت عنايت الهى و توفيقات او را ندارد؛ وگرنه هدايت تكوينى عام و تشريعى، براى او حاصل است.

اما انحراف كسانى كه پس از سال ها عبادت، از راه حق منحرف شده اند؛ مى تواند به دلايل گوناگون باشد. امكان دارد پايه هاى اعتقادى آنان در انجام عمل صالح ضعيف بوده (ضعف ايمان)، يا نيت صادقانه اى در انجام عمل خويش نداشته اند (نيت نادرست) و يا در اثر برخورد با عوامل سقوط اخلاقى ـ همچون هواى نفس، دنيا و شيطان ـ به راه باطل كشانده شده باشند.

بايد توجه كرد كه ارزش اخلاقى در اسلام، بر بنيان هايى نهاده شده كه با سستى در هر يك از آنها، زمينه انحراف و سقوط فراهم مى گردد. براى مثال در نظام اخلاقى اسلام، نيّت نقش محورى دارد و بنيان ارزش اخلاقى و منشأ خوبى ها و بدى ها به شمار مى رود. از نگاه اسلام تنها خوب بودن كار (حسن فعلى)، براى ايجاد ارزش اخلاقى كافى نيست؛ بلكه افزون بر آن، انگيزه فاعل در آن كار نيز بايد نيك و الهى باشد (حسن فاعلى). تنها در اين صورت است كه  فعل اخلاقى، براى فاعل آن سعادت بخش است.

خداوند متعال، در سوره «بقره»[343] نقش نيّت را در انفاق چنين بازگو مى كند: «داستان كسى كه در انفاق خود ريا مى كند، داستان كسى است كه تخمى را روى سنگى صاف مى كارد، آن گاه بارانى تند بر آن مى بارد كه پس از شست و شو، صاف و پاك باقى مى ماند و هيچ محصولى از آن به دست نمى آورد. در برابر، مَثَل صدقات كسانى كه اموال خويش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مى كنند؛ همچون باغى است كه بر فراز پشته اى قرار دارد كه اگر رگبار به آن برسد، دو چندان محصول برآورده و اگر رگبارى هم به آن نرسد، ريزش باران آن را بسنده است».

اين نيت نيكو و خالص، تنها در سايه ايمان پديدار مى گردد؛ ولى ايمان هم داراى مراتب بوده و شدت و ضعف مى پذيرد. ازاين رو، ممكن است با ظهور آفاتى؛ (چون غفلت، كمبود و نقصان آگاهى، تعلّقات و ...)، متزلزل گشته و آدمى از راه مستقيم منحرف شود.

علاوه بر آنكه هواى نفس، به عنوان عاملى مهم براى سقوط اخلاق، در راه انسان قرار دارد و اين عامل چنان قوى است كه گاه خداوند متعال، به پيامبران خود خطر فرمانبرى از آن را خاطرنشان ساخته است. خداوند در آيه اى به داود (علیه السلام)  فرمان مى دهد: در ميان مردم به حق حكم كند و از هوا و خواهش هاى نفس پيروى نكند كه او را از راه خدا گمراه خواهد ساخت.[344] در اين ميان نقش شيطان و راه كارهاى او براى انحراف آدمى، بسيار برجسته است و چه بسا عابدان و عالمانى كه به رغم ساليان سال عبادت، در دام او افتاده اند.[345]

به هر حال بايد توجه داشت كه خداوند متعال، خواهان فرجام نيك براى بندگان خويش است و اين خود ما هستيم كه راه انحراف را طى كرده و از راه مستقيم گريزانيم.

 

 

 

كتابنامه

1 . قرآن مجيد، ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند.

2 . نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدى، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ دوّم، 1370 ش.

3 . مصباح يزدى، محمد تقى، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامى تهران، چاپ ششم، بهار 1370 ش.

4 . مصباح يزدى، محمد تقى، آموزش فلسفه، سازمان تبليغات اسلامى، تهران، چاپ اوّل، 1365 ش.

5 . كاشفى، محمد رضا؛ آيين مهرورزى؛ مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ سوّم، 1378 ش.

6 . مصباح يزدى، محمد تقى، اخلاق در قرآن، تدوين على شيروانى، پارسايان، قم، چاپ اوّل، بهار 1377 ش.

7 . سينا، ابوعلى، اشارات، شرح خواجه نصيرالدين طوسى، دفتر نشر كتاب، تهران، چاپ دوّم، 1403 ق.

8 . علامه طباطبايى، سيد محمد حسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقدمه و پاورقى شهيد مرتضى مطهرى، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بى تا.

9 . كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، تصحيح على اكبر غفارى، دارالكتب الاسلامية، تهران، چاپ پنجم، 1363ش.

10 . صدرالدين شيرازى، محمدبن ابراهيم، الاسفارالاربعة، انتشارات مصطفوى، قم.

11 . ابن سينا، ابوعلى، الاشارات و التنبيهات، دفتر نشر كتاب، تهران، چاپ دوّم، 1403 ق، ج3.

12 . سبحانى، جعفر، الالهيات، به قلم حسن محمد مكى العاملى، المركز العالمى للدراسات الاسلامية، قم، چاپ دوّم، 1409 ق.

13 . سيد مرتضى، الذخيرة فى علم الكلام، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، بى تا.

14 . مظفر، محمد، المنطق، ترجمه و توضيح على شيروانى، دارالفكر، قم.

15 . طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، چاپ دوّم، 1974م1394ق.

16 . طباطبايى، سيد محمد حسين، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه و تعليقات صادق لاريجانى، الزهراء، تهران، چاپ دوّم، تابستان 1371 ش.

17 . حسن زاده آملى، حسن؛ انسان در عرف عرفان؛ نشر قيام، قم.

18 . شجاعى، محمد؛ انسان و خلافت الهى؛ مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، تهران، چاپ اوّل، 1362 ش.

19 . مطهرى، مرتضى، انسان و سرنوشت، انتشارات طباطبايى، قم، بى تا.

20 . استاد شجاعى، محمد، بازگشت به هستى، مقدمه و تدوين محمد رضا كاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، تهران، چاپ اوّل، 1379 ش.

21 . مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت.

22 . مطهرى، مرتضى، بيست گفتار، دفتر انتشارات اسلامى قم، چاپ پنجم، آذرماه 1359ش.

23 . پراود، فوت. وين، تجربه دينى، ترجمه و توضيح عباس يزدانى، موسسه فرهنگى طه، قم، چاپ اوّل، پاييز 1377ش.

24 . سعيدى روشن، محمد باقر، تحليل وحى از ديدگاه اسلام و مسيحيت، مؤسسه فرهنگى انديشه معاصر تهران، چاپ اوّل، 1375.

25 . صدرالدين شيرازى، محمد بن ابراهيم، تفسير القرآن الكريم، انتشارات بيدار، قم، بى تا.

26 . رشيد رضا، محمد، تفسير المنار، دارالمنار، مصر، چاپ دوّم، 1367 ش.

27 . نصرى، عبداللّه ، تكاپوگر اندشيه ها، (زندگى، آثار و انديشه هاى استاد محمد تقى جعفرى)، پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامى، تهران، چاپ اوّل، تابستان، 1376.

28 . صدوق، محمد بن على، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه و تصحيح على اكبر غفارى، كتابفروشى صدوق، بى جا، 1363 ش.

29 . قدردان قراملكى، محمد حسن، جهنم چرا؟، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1377 ش.

30 . امام خمينى، روح اللّه ؛ چهل حديث؛ مركز نشر فرهنگى رجا، تهران، چاپ اوّل، تابستان 1368 ش.

31 . رحيمى نژاد، مرتضى، حكمت شيعى، مؤسسه فرهنگى انديشه معاصر تهران، چاپ اوّل، 1376 ش.

32 . مطهرى، مرتضى، حكمت ها و اندرزها، صدرا، تهران، چاپ اوّل، ارديبهشت ماه 1372 ش.

33 . حكيم سبزوارى، (كنگره بزرگداشت دويستمين سال تولد [ مجموعه مقالات]) دانشگاه تربيت معلم سبزوار، چاپ اوّل، 1374 ش.

34 . كورنزهوى، ديويد، حلقه انتقادى، ترجمه مراد فرهادپور، انشارات گيل با همكارى انتشارات روشنگران، تهران، چاپ اوّل، 1371 ش.

35 . شجاعى، محمد، خواب و نشان هاى آن، مقدمه و تدوين محمدرضا كاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر. تهران، چاپ دوم، 1379 ش.

36 . مصباح يزدى، محمدتقى؛ دروس فلسفه اخلاق؛ اطلاعات، تهران، چاپ اوّل 1367ش.

37 . احمدى، بابك، ساختار و تأويل متن، نشر مركز، چاپ دوّم، 1372ش.

38 . شيروانى، على، سرشت انسان يا خدا شناسى فطرى، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامى نهاد رهبرى در دانشگاهها، قم، چاپ اوّل، 1378ش.

39 . صدرالدين شيرازى، محمد بن ابراهيم، شرح اصول كافى، تصحيح محمد خواجوى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران، چاپ اوّل، 1366 ش.

40 . الطوسى، خواجه نصيرالدين، شرح تجريد الاعتقاد، انتشارت شريف رضى، قم، بى تا.

41 . تميمى، عبدالواحد بن محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم، به كوشش مصطفى درايتى، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، چاپ اوّل، بى تا.

42 . جوادى آملى، عبداللّه ، شريعت در آيينه معرفت، مركز نشر فرهنگى رجا، تهران چاپ اوّل 1372ش.

43 . جوادى آملى، عبداللّه ، شناخت شناسى در قرآن، مركز مديريت حوزه علميه قم، چاپ اوّل، 1374.

44 . امام خمينى، روح اللّه ؛ طلب و اراده؛ ترجمه و شرح سيد احمد فهرى، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، چاپ اوّل، 1362 ش.

45  .  شجاعى، محمد، عروج روح، مقدمه و تدوين محمد رضا كاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر. تهران، چاپ اوّل، 1379ش.

46 . سعيدى مهر، محمد، علم پيشين الهى و اختيار انسان، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، تهران، چاپ اوّل، مهرماه 1375ش.

47 . فصلنامه قبسات، سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 1378.

48 . هيك، جان، فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، انتشارات بين المللى الهدى، تهران چاپ اوّل، 1372 ش.

49 . براون، كالين، فلسفه و ايمان مسيحى، ترجمه ط. ميكائيليان، انتشارات علمى و فرهنگى تهران، 1375 ش.

50 . گيسلر، نورمن. ال، فلسفه دين، ترجمه حميدرضا آيت اللهى، حكمت، تهران، چاپ اوّل، 1375 ش.

51 . سيد قطب، محمد، فى ظلال القرآن، دارالشروق، بيروت، بى تا.

52 . البحرانى، ابن ميثم، قواعد المرام فى علم الكلام، انتشارات كتابخانه آيه اللّه  العظمى مرعشى نجفى، قم، بى تا.

53 . شجاعى، محمد، قيام قيامت،مقدمه و تدوين محمد رضا كاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر. تهران، چاپ اوّل، 1380 ش.

54 . كلينى، محمد بن ابراهيم، كافى، به تصحيح على اكبر غفارى، دارالكتب الاسلامية، تهران، 1350 ش.

55 . احمدى، بابك، كتاب ترديد، نشر مركز، چاپ اوّل، 1374ش.

56 . لاهيجى، عبدالرزاق، گوهر مراد، چاپ سنگى، بى نا، تهران، بى تا.

57 . هادوى تهرانى، مهدى، مبانى كلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اوّل، 1377 ش.

58 . لابى جعفر محمد بن حسن بن على بن الحسن الطوسى، مصباح المتهجد، تحقيق، على اصغر مرواريد، (مؤسسه فقه الشيعه، بيروت: 1411).

59 . مولوى، جلال الدين محمد، مثنوى معنوى، به همت رينولد الّين نيكلسون، انتشارات مولا، تهران، 1360، شش دفتر در سه جلد.

60 . استاد شجاعى، محمد، معاد يا بازگشت به سوى خدا، شركت سهامى انتشار، تهران، چاپ اوّل، 1362 ش.

61 . مصباح يزدى، محمدتقى، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ اوّل، 1367.

62 . حسن زاده آملى، حسن، معرفت نفس، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران.

63 . استاد شجاعى، محمد، مقالات، سروش، تهران، 1378.

64 . شجاعى، محمد، مواقف حشر، مقدمه و تدوين محمد رضا كاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر. تهران، چاپ اوّل، 1380ش.

65 . محمدى رى شهرى، محمد، ميزان الحكمة، مركز النشر مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1362 ش.

66 . مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ صدرا، چاپ هشتم، تيرماه 1357 ش.

67 . جوادى، محسن، نظريه ايمان در عرصه كلام و قرآن، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامى، قم، چاپ اوّل زمستان 1376 ش.

68 . نقد و نظر، شماره 3.

69 . علامه طباطبايى، سيد محمد حسين؛ نهاية الحكمة؛ مؤسسه النشر الاسلامى، قم، چاپ اوّل، بهمن ماه 1362 ش.

70 . وارش، شماره هاى 6 و 7.

71 . سيار املاش لنگرودى، منيژه؛ هدايت و ضلالت در قرآن؛ معاونت پژوهشى سازمان تبليغات اسلامى تهران، چاپ اوّل، زمستان 1371ش.

 

 

 


 

 

پی نوشتها :

[1]. اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقدمه استاد مطهرى، ج 5، صص 51 ـ 70.

[2]. مثنوى، دفتر چهارم، ابيات 2909 ـ 2910.

[3]. تعليقه بر شرح حكمت، صص 488 ـ 497.

[4]. ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج 3، ص 66.

[5]. نصيرالدين طوسى، شرح الاشارات، ص 214.

[6]. تعليقه بر شرح حكمت، صص 97 و 488.

[7]. براى آشنايى با برخى از اين تقريرها، نك: على زمانى، اميرعباس؛ «برهان صدّيقين از ديدگاه حكماى مسلمان»؛ در كتاب حكيم سبزوارى كنگره بزرگداشت دويستمين سال تولد، صص  231 ـ 249.

[8]. ج 5، صص 76 ـ 86.

[9]. عبدالواحد بن محمد تميمى، شرح غررالحكم و دررالكلم، ص 232.

[10]. فصلت 41، آيه 53.

[11]. گلشن راز.

[12]. ميزان الحكمه، ج 3، ص 1877 ؛  غرر و درر آمُدى.

[13]. همان.

[14]. نجم 53، آيه 23.

[15]. مثنوى، دفتر سوم.

[16]. قصص 28، آيه 88.

[17]. توحيد، باب التوحيد و نفى التشبيه، ص 47.

[18]. مثنوى، دفتر سوم.

[19]. مصباح المتهجد، لابى جعفر محمد بن حسن بن على بن الحسن الطوسى، تحقيق، على اصغر مرواريد، مؤسسه فقه الشيعه، بيروت: 1411، ص 203.

[20]. فصلت 41، آيه 54.

[21]. محمد صالح مازندرانى، شرح اصول كافى، ج 5، ص 109.

[22]. ديوان حافظ.

[23]. مائده 5، آيه 105. 

[24]. مثنوى، دفتر چهارم.

[25]. مريم19، آيه 80.

[26]. همان، آيه 95.

[27]. انعام6، آيه 94.

[28]. حديد 57، آيه 4.

[29]. بقره 2، آيه 107.

[30]. فرقان 25، آيه 55.

[31]. يوسف 12، آيه 40.

[32]. ق 50، آيه 16.

[33]. مثنوى، دفتر ششم.

[34]. انفال 8، آيه 24.

[35]. بحارالانوار، ج 25، ص 28، ح 46.

[36]. غرر و درر آمدى.

[37]. مقالات، سروش، تهران، چاپ اوّل، 1372، ج 3، صص 223 ـ 253، با تلخيص و تصرف بسيار.

[38]. نگا: مقالات، ج 2 و 3.

[39]. عطار، منطق الطير، ص 180 و 181.

[40]. حشر 59، آيه 19 ؛ توبه (9)، آيه 67.

[41]. عنكبوت 29، آيه 65.

[42]. انعام 6، آيه 40 و نيز نگاه: آيات 41 و 42.

[43]. نساء 4، آيه 119.

[44]. الميزان، ج 5، ص 85.

[45]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 2353 ـ 2355.

[46]. نگا: آموزش فلسفه، ج 2، ص 29 و 30.

[47]. نگا: اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، صص 74 ـ 76.

[48]. ف 99 م.

[49]. عبداللّه  نصرى، خدا در انديشه بشر، صص 38 ـ 40.

[50]. ر.ك: شهيد مطهرى، فطرت.

[51]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 1657 ـ 1665.

[52]. به نقل از: حسين بحرانى، سلوك عرفانى در سيره اهل بيت (علیهم السلام) ، ص 34.

[53]. همان، ص 35.

[54]. همان.

[55]. همان.

[56]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 1118 ـ 1120.

[57]. گلشن راز، شبسترى.

[58]. طه 20، آيه 110.

[59]. صدوق، التوحيد، باب التوحيد و نفى التشبيه، ص 34.

[60]. ديوان حافظ.

[61]. ر.ك: محمد شجاعى، مقالات، ج 3، صص 187 ـ 191.

[62]. بقره 2، آيه 115.

[63]. انعام 6، آيه 62 و طه (20)، آيه 111.

[64]. لقمان 31، آيه 30.

[65]. الرحمن 55، آيه 27.

[66]. اخلاص 112، آيه 2.

[67]. مثنوى، دفتر اول، بيت 3143.

[68]. طه 20، آيه 114.

[69]. انعام 6، آيه 100.

[70]. مثنوى، دفتر پنجم، بيت 3318.

[71]. آل عمران 3، آيه 18.

[72]. اخلاص 112، آيه 1 و نحل (16)، آيه 15.

[73]. شورى 42، آيه 11.

[74]. حشر 59، آيه 23.

[75]. بقره 2، آيه 284.

[76]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 1739 ـ 1742.

[77]. انعام 6، آيه 12.

[78]. ق 50، آيه 16.

[79]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 2253 و 2354.

[80]. غافر 40، آيه 3؛ انفال (8)، آيه 8.

[81]. آل عمران 3، آيه 8.

[82]. بروج 85، آيه 14.

[83]. غافر 40، آيه 3.

[84]. انعام 6، آيه 123.

[85]. بقره 2، آيه 37.

[86]. آل عمران 3، آيه 74.

[87]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 544، 547 و 548.

[88]. حشر 59، آيه 24؛ انعام (6)، آيه 14. 

[89]. فاتحه 1، آيه 2.

[90]. انعام 6، آيات 162، 164 و 57؛ زمر(39)، آيه 44.

[91]. فاطر 35، آيه 15.

[92]. مثنوى، دفتر پنجم، ابيات 4090 ـ 4092.

[93]. مائده 5، آيه 64.

[94]. حديد 57، آيه 4.

[95]. بقره 2، آيه 115.

[96]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 1510 ـ 1513.

[97]. غافر 40، آيه 60.

[98]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 1438 ـ 1440.

[99]. محمدتقى مصباح يزدى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360؛ براى اطلاع بيشتر از تقريرهاى گوناگون اين موضوع نگا: سيدمحمدحسين طباطبايى، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، صص  111 ـ 123.

[100]. نگا: معارف قرآن، ج 1، صص 47ـ54؛ محمدجواد باهنر، معارف اسلامى، صص 8، 10و27، 31.

[101]. نگا: سيدمحمدحسين طباطبايى، نهايه الحكمه، ص 56؛ آموزش فلسفه، ج 2، صص  351 و 352.

[102]. نگا: آموزش فلسفه، ج 2، ص 145 و 146؛ محمد شجاعى، معاد، ج 2، ص 114 و 115.

[103]. آموزش فلسفه، ج 2، ص 125 و 126.

[104]. نگا: محمدجواد باهنر، معارف اسلامى، صص 16 ـ 18.

[105]. احياء علوم الدين، ج 4، ص 275.

[106]. به نقل از: فلسفه و قرآن در زمينه الميزان، ج 3، ص 145.

[107]. نگا: محمد تقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج اوّل، ص 359 و 360.

[108]. على شريعتمدارى، روانشناسى تربيتى، صص 251 ـ 253.

[109]. محمد خدايارى فرد، مسائل نوجوانان و جوانان، ص 31.

[110]. نگا: محمدرضا كاشفى، آيين مهرورزى، بخش اوّل و دوّم.

[111]. نگا: همان، بخش چهارم.

[112]. عطف الألف، ص 28.

[113]. مثلاً بقره 2، آيه 65؛ آل عمران (3)، آيه 31 و... .

[114]. نگا: الميزان، ج اوّل، ص 411.

[115]. تمهيدات، ص 217.

[116]. نگا: رساله عشق، صص 4 ـ 6.

[117]. اربعين، ص 390 و 391.

[118]. بقره 2، آيه 156.

[119]. نگا:

الف. عبداللّه  نصرى، فلسفه خلقت انسان، تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، چاپ دوم، 1379؛

ب. همو، فلسفه آفرينش، (قم: دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382)؛

ج. محمدتقى جعفرى، آفرينش و انسان، (قم: دارالتبليغ اسلامى، چاپ دوم، بى تا).

[120]. نگا: الميزان، ج 2، ص 148.

[121]. نگا: محمد تقى مصباح يزدى، معارف قرآن، ج 1، صص 88ـ80.

[122]. نساء 4، آيه 126.

[123]. بقره 2، آيه 255.

[124]. طه 20، آيه 111.

[125]. انعام 6، آيه 102.

[126]. هود 11، آيه 57. 

[127]. انعام 6، آيه 64.

[128]. نگا: همان: صص 116 ـ 96 و عبداللّه  نصرى، تكاپوگر انديشه ها زندگى، آثار و انديشه هاى استاد محمد تقى جعفرى، ص 156 ـ 151.

[129]. مثنوى، دفتر پنجم، ابيات 374 ـ 372.

[130]. سيدمحمدحسين طباطبايى، مجموعه رسائل، ص 227.

[131]. الميزان، ج 8، ص 57 و ج 6، ص 102 ـ 100؛ مجموعه رسائل، صص 224 ـ 226؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 125 و ... .

[132]. نگا: سيدمحمدحسين طباطبايى، رسائل توحيدى، ترجمه و تحقيق على شيروانى، ص 54 و 55.

[133]. نگا: اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، صص 105 ـ 110.

[134]. آموزش عقايد، ج 1 و 2، ص 84 و 85.

[135]. نگا: محمد تقى مصباح يزدى، آموزش عقايد، ج 1، ص 99 و 100.

[136]. نگا: رسائل توحيدى، صص 141 ـ 143؛ معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 212 ـ 225.

[137]. رسائل توحيدى، ص 20 و 21.

[138]. طه 20، آيه 110.

[139]. شيخ محمود شبسترى، گلشن راز.

[140]. توحيد صدوق به نقل از مقالات، ج 3، ص 190.

[141]. ديوان حافظ.

[142]. مقالات، ص 191.

[143]. سيد حسين نصر، جوان مسلمان و دنياى متجدد، ص 36.

[144]. ر.ك: بقره 2، آيات 115، 284 و 37؛ آل عمران (3)، آيات 18، 74، 30 و 8؛ انعام (6)، آيات 62، 100،103،18،12،133،14،164، 57 و 162؛ طه 20، آيه 111 و 114؛ لقمان (31)، آيه 30؛ الرحمن (55)، آيه 27؛ اخلاص (112)، آيه 1 و 2؛ حديد (57)، آيه 3؛ نمل (27)، آيه 51؛ شورى (42)، آيه 11؛ اعراف (7)، آيه 180؛ حشر(59)، آيه 23؛ نحل (16)، آيه 60؛ انفال (8)، آيه 8؛ رعد (13)، آيه 13؛ غافر (40)، آيه 3؛ بروج (85)، آيه 14؛ مائده (5)، آيه 64؛ زخرف (43)، آيه 84؛ زمر (39)، آيه 44 ... .

[145]. ديوان حافظ.

[146]. نگا: محمدتقى مصباح يزدى، معارف قرآن خداشناسى، كيهان شناسى، انسان شناسى، ج 1ـ3، صص  355 و 356.

[147]. معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 52 ـ 64.

[148]. نگا: همان، صص 178 ـ 192.

[149]. حجر 15، آيه 29؛ انبياء (21)، آيه 91؛ سجده (32)، آيه 9.

[150]. بقره 2، آيات 30 ـ 33.

[151]. اسراء 17، آيه 44.

[152]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 1009 ـ 1025.

[153]. نور 24، آيه 41.

[154]. الميزان، ج 13، ص 120.

[155]. همان، ص 122.

[156]. نگا: محمد شجاعى، بازگشت به هستى، صص 57 ـ 70؛ و معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص  20 ـ 40.

[157]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 2370 و 2371.

[158]. نگا: رسائل توحيدى، ص 64.

[159]. نگا: قاضى سعيد قمى، شرح توحيد صدوق، ج 1، ص 88.

[160]. طه 20، آيه 110.

[161]. آموزش عقائد، ج 1، صص 162 ـ 164.

[162]. نگا: توحيد، ص 312؛ عدل الهى، صص 163ـ165.

[163]. مؤمنون 23، آيه 14؛ تين (95)، آيه 4.

[164]. عدل الهى، صص 169 ـ 172.

[165]. شورى 42، آيه 30؛ آل عمران (3)، آيه 165 و 166؛ روم (30)، آيه 41.

[166]. انبياء 21، آيه 35؛ بقره (2)، آيه 49؛ بروج (85)، آيه 10؛ توبه (9)، آيه 126؛ مائده (5)، آيه 49؛ هود (1)، آيه 7 و ... .

[167]. مفردات راغب، ص 61.

[168]. انبياء 21، آيه 35.

[169]. آل عمران 3، آيه 186؛ عنكبوت (29)، آيات 1 ـ 3 و ميزان الحكمة، ج 1، ص 478، ح 1886 و ص 479، ح 1888.

[170]. ميزان الحكمة، ج 1، ص 490.

[171]. مثنوى، دفتر دوم، بيت 3261.

[172]. اعراف 7، آيه 130؛ توبه (9)، آيه 126 و ... .

[173]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 1140 ـ 1143.

[174]. آل عمران 3، آيات 179، 138 و 142.

[175]. آل عمران 3، آيه 154.

[176]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 3217 ـ 3219.

[177]. هود 11، آيه 7؛ كهف (18)، آيه 7؛ ملك (67)، آيه 2.

[178]. ميزان الحكمة، ج 1، ص 490.

[179]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 4011 و 4012.

[180]. ميزان الحكمة، ج 1، ص 481، ح 1895.

[181]. همان، ح 1897.

[182]. مثنوى، دفتر سوم، بيت 348.

[183]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 2963 ـ 2967.

[184]. انفال 8، آيه 27 و 28؛ تغابن (64)، آيه 14 و 15.

[185]. ميزان الحكمة، ج 1، ص 487، ح 1928.

[186]. همان، ص 488، ح 1932.

[187]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 3165 ـ 3168.

[188]. بقره 2، آيات 35 ـ 38؛ اعراف (7)، آيات 19 ـ 25؛ طه (20)، آيات 115 ـ 123.

[189]. بقره 2، آيه 124؛ صافات (37)، آيات 99 ـ 113.

[190]. انبياء 21، آيه 87 و 88؛ صافات (37)، آيه 139 و 148.

[191]. انبياء 21، آيه 83 و 84. 

[192]. حجر 15، آيات 6 ـ 8؛ اسراء (17)، آيات 90 ـ 93؛ تكوير (81)، آيات 22 ـ 25.

[193]. عبداللّه  مير غنى، محمدصالح، الابتلاء، بخش دوّم.

[194]. بقره 2، آيه 214؛ آل عمران (3)، آيه 142؛ نساء (4)، آيه 95 و 96.

[195]. ميزان الحكمة، ج 1، ص 485 و 486.

[196]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 4648 و 4649.

[197]. شمس 91، آيه 7 و 8.

[198]. يوسف 12، آيه 18.

[199]. همان، آيه 53.

[200]. قيامت 75، آيه 2.

[201]. فجر 89، آيه 27 و 28.

[202]. تفسير موضوعى قرآن صورت و سيرت انسان در قرآن، ج 13، صص 94 ـ 96.

[203]. مؤمنون 23، آيه 14 ؛ تين (95)، آيه 4.

[204]. نگا: محمد شجاعى، معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، ص 212 ـ 241.

[205]. نگا: مرتضى مطهرى، عدل الهى، صص 172 ـ 169.

[206]. نگا: محمد صدرالدين شيرازى، تفسير القرآن الكريم، ص 399.

[207]. بقره 2، آيه 155.

[208]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 3219 - 3217.

[209]. نگا: الميزان، ج 14، ص 287.

[210]. نگا: اعراف 7، آيه 136 ؛ هود (11)، آيه 82 ؛ فيل (105)، آيه 4 و... .

[211]. بحارالانوار، ج 3، ص 71.

[212]. محمدبن على صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه و تصحيح على اكبر غفارى، ص  429.

[213]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 3445 ـ 3447.

[214]. نگا: محمدتقى مصباح يزدى، تعليقة على نهاية الحكمة، ص 462 و 463 ؛ المبدأ و المعاد، صص  245 ـ 247.

[215]. نگا: آموزش فلسفه، ج 2، ص 392 ؛ المبدأ و المعاد، همان صص 193 ـ 222.

[216]. سجده 32، آيه 7.

[217]. نمل 27، آيه 88.

[218]. نگا: مطهرى، مرتضى، توحيد، ص 287 و 288.

[219]. نگا: عروج روح، صص 42 ـ 44.

[220]. بقره 2، آيه 157.

[221]. نگا: توحيد، صص 290 ـ 292.

[222]. نگا: همان، صص293 و303ـ316 ؛ آموزش فلسفه، ص 424 و 425.

[223]. توحيد، ص 294 و 295.

[224]. نگا: محمد سعيدى مهر، آموزش كلام اسلامى، ج 1، ص 314 و 310 ؛ مجموعه آثار شهيد مرتضى مطهرى، ج 2، ص 145 و 143.

[225]. آموزش كلام اسلامى، ج 1، ص 326 و 327.

[226]. همان، ص 325.

[227]. آموزش عقايد، ج 1 و 2، ص 117.

[228]. نساء 4، آيه 87.

[229]. مثنوى، دفتر پنجم، ابيات 4090 ـ 4092.

[230]. نگا: اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 132.

[231]. نگا: محمد سعيدى مهر، علم پيشين الهى و اختيار انسان.

[232]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 2590 و 2591.

[233]. مثنوى، دفتر چهارم، ابيات 3721 ـ 3728.

[234]. «و تا خدا پروردگار جهانيان نخواهد [شما نيز] نخواهيد خواست»؛ تكوير (81، آيه 29).

[235]. مثنوى، دفتر ششم، ابيات 1438 ـ 1440.ر.ك: مصباح يزدى، محمد تقى، ج 1، آموزش عقايد، صص 180 ـ 187؛ همان، معارف قرآن، ج 1، صص  202 ـ 222؛ مطهرى، مرتضى، انسان و سرنوشت.

[236]. ر.ك:

الف. عبداللّه  جوادى آملى، شناخت شناسى در قرآن

ب. سيد محمدحسين بهشتى، شناخت از ديدگاه قرآن.

[237]. بقره 2، آيه 55 ؛ فرقان (25)، آيات 21، 33 و 34.

[238]. زخرف 43، آيه 22 و 23.

[239]. يونس 10، آيه 36 و 66؛ ص (28)، آيه 27.

[240]. محمد 47، آيه 13.

[241]. تكاثر 102، آيه 1 و 2؛ حجر (15)، آيه 3؛ هود (11)، آيه 15 و 16.

[242]. مدثر 74، آيات 11 ـ 25.

[243]. نگا: ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 1، صص 316 ـ 423.

[244]. مثنوى، دفتر اول، بيت 1579.

[245]. نگا: محمدتقى جعفرى، شناخت از ديدگاه علمى و ديدگاه قرآن، صص 310 ـ 312.

[246]. نگا: ابراهيم 14، آيه 9و10؛ هود (11)، آيه 62؛ يونس (10)، آيه 104؛ نمل (27)، آيه 66 و ... .

[247]. جاثيه 45، آيه 24 و 32؛ ق (50)، آيه 2 و 3؛ مؤمنون (23)، آيه 33 و 37.

[248]. نگا: شناخت شناسى در قرآن، صص 172 ـ 181.

[249]. ابراهيم 14، آيه 9 و 10؛ نمل (27)، آيه 66؛ جاثيه (45)، آيه 32؛ مؤمنون (23)، آيه 69؛ بقره (2)، آيه 23 و ... .

[250]. نمل 27، آيه 66؛ هود (11)، آيه 62 و 110.

[251]. سبأ 34، آيه 54؛ فصلت (41)، آيه 45؛ ق (50)، آيه 2 و 3.

[252]. آيه 54.

[253]. عبداللّه  جوادى آملى، قرآن در قرآن تفسير موضوعى قرآن كريم، ج 1، صص 362 ـ 361.

[254]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 4338 ـ 4336.

[255]. مثنوى، دفتر چهارم، ابيات 385 و 386.

[256]. فروع كافى، ج 3، ص 358.

[257]. مثنوى، دفتر سوم، ابيات 2859 ـ 2856.

[258]. فرقان 25، آيه 77.

[259]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 1954ـ 1951.

[260]. مصباح الشريعة، باب بيست و چهارم.

[261]. مجادله 58، آيه 19.

[262]. زخرف 43، آيه 36 و 37.

[263]. مثنوى، دفتر اول، ابيات 2196 ـ 2195.

[264]. ميزان الحكمه، ج 8، ص 399، ح 17391.

[265]. طور 52، آيه 36.

[266]. الميزان، ج 15، ص 222.

[267]. توبه 9، آيه 97؛ اعراف (7)، آيه 138؛ احقاف (46)، آيه 23.

[268]. ابراهيم 14، آيه 10.

[269]. بقره 2، آيه 78.

[270]. نگا: اعراف 7، آيه 77 ـ الميزان، ج 17، ص 402.

[271]. مؤمنون 23، آيه 117.

[272]. آل عمران 3، آيه 97؛ الميزان، ج 2، ص 202.

[273]. نحل 16 آيه 13؛ الميزان، ج 12، ص 315 و 316.

[274]. الميزان، ج 15، ص 187.

[275]. نساء 4، آيه 138؛ مائده (5)، آيه 64 و 68؛ تفسير تسنيم، ج 2، ص 222.

[276]. بقره 2، آيه 78.

[277]. نمل 27، آيه 14.

[278]. بقره 2، آيه 89.

[279]. نمل 27، آيه 40 و نيز نگا: ابراهيم (14)، آيه 7؛ بقره (2)، آيه 152.

[280]. بقره 2، آيه 84 و 85.

[281]. ممتحنه 60، آيه 4؛ همچنين نگا: ابراهيم (14)، آيه 22؛ عنكبوت (29)، آيه 25.

[282]. بقره 2، آيه 7.

[283]. نحل 16، آيه 108.

[284]. توبه 9، آيه 127.

[285]. بقره 2، آيه 88.

[286]. متففين 83، آيه 14.

[287]. محمد 47، آيه 24.

[288]. انعام6، آيه 110.

[289]. بقره 2، آيه 74.

[290]. بقره 2، آيه 10.

[291]. الميزان، ج 1، ص 52.

[292]. انعام 6، آيه 12.

[293]. بقره 2، آيه 81.

[294]. نور 24، آيه 39.

[295]. ميزان الحكمه، ج 8، ص 400، ح 17399 و 17400 و ص 404.

[296]. همان، ج 2، ص 153، ح 2813 ـ 2814.

[297]. همان، ج 8، ص 399، ح 17394.

[298]. بقره 2، آيه 170.

[299]. بقره 2، آيه 22.

[300]. روم 20، آيات 30 ـ 32؛ يوسف (12)، آيه 39 و 40؛ بقره (2)، آيه 118 و 113.

[301]. نگا: عبداللّه  جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن، ج 4، ص 138و139.

[302]. نمل 27، آيه 66؛ هود (11)، آيه 62 و 110.

[303]. يس 36، آيات 6 و 9 و 10؛ روم (30)، آيه 59.

[304]. نگا: پيام قرآن، ج اوّل، صص 86 ـ 87.

[305]. نگا: ق 50، آيه 16؛ زمر (39)، آيه 36؛ غافر (40)، آيه 60؛ آل عمران (3)، آيه 29.

[306]. نگا: اعراف 7، آيه 54؛ يونس (10)، آيه 31 و 32.

[307]. مؤمنون 23، آيه 117.

[308]. لقمان 31، آيه 13.

[309]. توبه 9، آيه 30 و الميزان، ج 4، ص 371.

[310]. نساء 4، آيه 54.

[311]. آل عمران 3، آيه 112.

[312]. مدثر 73، آيات 11 ـ 25.

[313]. صافات 37، آيه 64 و 65.

[314]. بحارالانوار، ج 66، ص 63، ح 7 و 8 و ص 67، ح 17، كافى، ج 2، ص 32، ح 1؛ نگا: جوادى آملى، عبداللّه ، تفسير موضوعى قرآن، ج 7، ص 384.

[315]. مائده 5، آيه 91.

[316]. بقره 2، آيه 113.

[317]. يوسف 12، آيه 106.

[318]. نگا: الميزان، ج 11، ص 280.

[319]. نگا: همان، ج 2، ص 202 و ج 4، ص 371.

[320]. همان، ج 11، ص 276.

[321]. منافقون 63، آيات 1 ـ 3؛ آل عمران (3)، آيه 167 و الميزان، ج 9، ص 325 و ج 19، ص 278.

[322]. توبه 9، آيه 97.

[323]. نساء 4، آيه 143 و الميزان، ج 5، صص 116 ـ 117.

[324]. ص 38، آيه 8؛ ابراهيم (14)، آيه 9.

[325]. نحل 16، آيه 22.

[326]. تفسير تسنيم، ج 2، ص 278.

[327]. توبه 9، آيه 45؛ تفسير تسنيم، ج 2، ص 137؛ الميزان، ج 5، ص 118.

[328]. تفسير تسنيم، ج 2، ص 262.

[329]. بقره 2، آيه 81.

[330]. بقره 2، آيه 15.

[331]. نگا: تفسير تسنيم، ج 2، ص 291.

[332]. نساء 4، آيه 140.

[333]. توبه 9، آيه 113؛ نساء (4)، آيه 116.

[334]. منافقون 63، آيه 6.

[335]. مثنوى، دفتر دوم، ابيات 268 ـ 271.

[336]. نساء 4، آيه 145.

[337]. تفسير تسنيم، ج 2، صص 246 ـ 250.

[338]. طه 20، آيه 50.

[339]. ليل 92، آيه 7.

[340]. محمد 47، آيه 17.

[341]. توبه 9، آيه 115.

[342]. اسراء 17، آيه 8.

[343]. آيات 264 و 265.

[344]. ص 38، آيه 26.

[345]. نگا: اخلاق در قرآن، ج 1، صص 65 ـ 132.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی